روز هشتم
سلام بر روز هشتم
سلام بر فرصتهای خداوند
خدایا خدایا از شر شیطان به تو پناه می برم. خدایا خدای زیبا و آرام و صبورم....... کمک کن اینبار کاری را که ثمر ندارد و ادامه دادنش جز خسران ندارد شروع نکنم.
یکی از این کارها بحث کردن با آدمهایی است که اصلا انتقاد پذیر نیستند. آدمهای ضعیف که وقتی کم میارن در جواب چیزی به تو نشون می دن که تو رو از پا دربیاره.آدمهای قدر نشناس که موقع عصبانیت دست روی نقطه ضعفهای تو می ذارن و در جواب بحث مساله ای بی ربط را پیش می کشند.
خدایا اگر یکی از این آدمها در زندگیت باشه امکان اینکه هر لحظه پات بلغزه و اشتباه کنی وجود داره. هر لحظه ممکنه مساله ای پیش بیاد که یادت بره با کی طرفی و بحثو شروع کنی و کله پا بشی. یادمه بچه بودیم مثلا وقتی قرار می شد مچ بندازیم و بعضی وقتها توی عالم بچگی اونی که نزدیک بود ببازه یا دائم می باخت و نمی خواست ضعفش را قبول کنه به روشهای عجیب و غریب متوسل می شد. چنگ می گرفت گاز می گرفت یا حتی وسط بازی قهر می کرد و بساط همه چی را به هم می ریخت .....وقتی بزرگ می شیم گاهی وقتها خامی هامون از بچه ها بیشتره . بگذریم مطمئنم هیچ کار خدا بی حکمت نیست. حضور همچین آدمهایی توی زندگی هم حتما حکمتی داره. یه بار نوشته بودم این جور آدمها مثل بمبهای انفجاری توی بازی های کامپیوتری هستند. باید از کنارشون به سلامت عبور کنی و هی امتیاز جمع کنی. خدایا کمکم کن یادم بمونه از این به بعد درست رفتار کنم و گرفتار نشم و انرژی هدر ندم....
حال خوبی دارم این روزها علی رغم همه چی....... خدایا کاری کن غرق شکرگزاری تو باشم. خدایا این که تو هستی در همه حال و در همه جا خیلی خوبه. اینکه زندگی یک نمایشه و ما هر نقشی که داریم فقط باید سعی کنیم بازیگر خوبی باشیم خیلی خوبه. اینکه هر چیزی یک روزی تموم می شه غمها پایان می رسند سختیها تموم می شن نا خوشی ها و ناملایمی ها از بین می رن و فقط و فقط روی زیبای تو باقی می مونه خیلی خوبه.
یعنی اگر تنها و تنها همین یک جمله یادم بمونه برنده واقعی صحنه زندگی خواهم بود.
کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ
ترجمه آیه هرکه روی زمین است دستخوش مرگ و فناست و خدای باجلال و عظمت باقی می ماند.
این متن هم شاید به درد آدمهایی مثل من بخوره:
هر سال به عید که نزدیک می شیم مسائلی پیش میاد که روال عادی زندگی را کمی مختل می کنه. این خوب خیلی طبیعیه اما نباید این مساله باعث بشه زندگیمون به هم بریزه و بی نظمی ذهنی و رفتاری و اخلاقی پیدا کنیم.
خودم اینها را با خودم قرار گذاشتم
1- برای خرید عید خیلی دقت کنم. فقط و فقط اگر چیزی لازمه بخرم. قبل از خرید حتما کمدها را حسابی وارسی کنم ببینم چه چیزهایی دارم که بدون استفاده مونده. اگر میشه همونها را بیارم و استفاده کنم اگر نه بدم به کسی که مجبور نشه با این مخارج سنگین خرید اضافه بکنه.حتما این خونه تکونی لازمه که وسایل روی هم تلنبار نشه. واقعا اسرافه و گناه داره. در ضمن دور و بر همه ما آدمهایی که از نظر اقتصادی در تنگنا هستن زیادن اونها رو فراموش نکنیم.
2- سال جدید قبل از هر چیز سال نو کردن رفتار و اخلاق و دور ریختن اخلاق و رفتار کهنه و نا پسنده و جایگزین کردن عادتهای نیکو. پس ببینیم تو اخلاقیاتمون چیا هستن که بد و به درد نخورن دور بریزیم. چیا هستن که خوب و پسندیدن ایجاد کنیم. من پارسال تصمیم گرفتم شبها ظرف نشسته توی ظرفشویی نمونه. همین یه کار به ظاهر ساده رو یکسال رعایت کردم زندگیم کلی تغییر کرده.
3- همه ما سال نو به خاطر کارهای زیاد و شلوغی خیابونا و پیدا نکردن چیزهایی که می خواهیم و گرونی یه کم آستانه تحملمون پایینه پس حواسمون باشه کار به جر و بحث و جار و جنجال با عزیزامون نکشه. از همین الان از خسته کردن خودمون کاملا دست بکشیم. و با آرامش به استقبال سال نو بریم. هنوز زمان برای کارهای انجام نشه هست. کارها را به روز آخر موکول نکنیم. تا با آرامش و به دور از خستگش به استقبال سال تازه بریم .
4- بی رودبایستی خیلی از ما ها هر سال عید مجبوریم قیافه بعضی ها رو تحمل کنیم. به جاهایی بریم که فقط و فقط به خاطر اطرافیانمون انجام می دیم و حرفها و حرکاتی رو تحمل کنیم که خسته کننده است. بیاییم امسال اول از همه به خاطر آرامش روح و روان خودمون و بعد به خاطر خانوادمون بهش فکر نکنیم. سعی کنیم یه راهی پیدا کنیم که کمنر اعصابمون خرد بشه. اگه مذهبی هستیم ثواب کارمون رو تقدیم کنیم به کسی که خیلی دوستش داریم.
خود من هر سال می رم عید دیدنی خونه یه نفر که کلی رفتار ناخوشایند می بینم. نمی دونم واقعا از قصد می کنه یا از سر بی توجهیه و منظوری نداره اما واقعا بعضی وقتا اشکم در میاد. گذشته از رفتارهاش یه خصلت داره که خیلی ناراحتم می کنه. اون هم پر توقع بودنشه. یعنی فکر می کنه هر کاری براش انجام میشه وظیفه است. خلاصه من هر سال عید باید برم و ببینمش. امسال با خودم گفتم ای بابا این آدم هر چند خیلی خاطرات حرص درآور از خودش برام به جا گذاشته اما به نسبت آدمهای دیگه آدم خوبیه. یعنی سراپا بدی نیست و خصلت خوب هم داره.
خلاصه باید راهی پیدا کنم که نوروز واقعا یه روز نو و جدید باشه برام.